بگو بخند زندگی کن
بازم احساس تنهایی میکنم.تنهای تنها در سرزمینی نا اشنا میان حقایقی که از
ان گریزانم در این هنگام دنبال کسی میگردم تا حرف دلم رو برایش باز گو
کنم اما وقتی از همه کس وهمه چیز ناامید می شوم به خلوت ترین مکان پناه
می برم وبه دور از چشم دیگران اشک می ریزم اشک هایی که بیان کننده
درد های درونی ام هستند ودر میان اشک هایم تو را صدا می زنم ومیخاهم
که کنارم باشی ولی تو نیستی عزیزم وفقط یاد توست که به من ارامش میده
بیا پیشم امروز بیش از اندازه به تو محتاجم ....باورم کن...
نوشته شده در یکشنبه 89/8/30ساعت
6:58 عصر توسط کوین نظرات ( ) | |
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |