تغییر ساعت کار بانکها متاسفانه باعث ایجاد اختلال در بسیاری از طرحها و برنامه های کوتاه مدت و درازمدت صنف سارقان کشور شده است که عموما طرف حسابشان بانکها می باشد.
الان از موقع اجرای این طرح ، حساب کار از دستمان در رفته و دقیقا نمی دانیم چه ساعتی باید کار خود را شروع کنیم که موفقیت آمیز باشد و باعث اتلاف وقت که واقعا طلاست ، نگردد.
سابق بر این ، هم برنامه کاری خود را زودتر آغاز می کردیم و هم وضعیت ترافیک سنگین شهر به ما کمک می کرد تا بتوانیم با امنیت بیشتری ، محموله خود را به مقصد برسانیم ، بدون آن که کسی بتواند ما را تعقیب کند اما حالا همه چیز به هم ریخته و حتی بین دوستان دزد هم اختلاف افتاده. یک عده شان قبل از 9 صبح سراغ بانکها می روند و کمین می زنند و یک عده دیگر همان 7:30 سابق.
حق هم دارند. نمی توانند سریع السیر برنامه های حساب شده شان را به هم بزنند. ای بسا ماه ها نشستند روش فکر کردند. الکی که نمی شود دست به سرقت زد. برنامه می خواهد ، برنامه ای مدون و هدفمند. بعضا حتی بدون آن که عاشق و بیمار باشند ، صبح تا شب بیدار خوابی کشیدند تا توانستند نقشه سرقت یک بانکی را به ثمر برسانند. یکی از بزرگان ما را که سابقا گرفته بودند ، به خاطر مشکوک شدن به همین شب زنده داری اش بوده است. چون با خودش بلند بلند می خوانده است :
همه شب تا به صبح بیدارم
گرچه نه عاشق و نه بیمارم
به هر حال ، الان که خیلی ها (حتی معاون حمل ونقل و ترافیک شهرداری تهران) اذعان کرده اند که تغییر ساعت کار بانکها گره کور و کچل ترافیک را باز نکرده است و چند نماینده مجلس هم به دولت پیشنهاد تجدیدنظر در این راستا را دادند فلذا امیدواریم با حل این معضل و منحل گشتن این تصمیم ، به برنامه های بلندمدت ما نیز آسیب جدی وارد نشود. این هم که می گویند طرحش آزمایشی است ، از آن حرفهاست. آخه ، عزیز دل برادر! ما که نمی توانیم تمام طرح و برنامه های خود را با طرحهای آزمایشی شما هماهنگ کنیم. ما از این کیف قاپ های هردمبیلی و درپیتی نیستیم. مثل همین گروه کیف قاپی که با اسامی چی چی دلکو ، یوسف قرتی ، فرشاد آبلیمو و شاهرخ سوسول همین دو سه روز پیش دستگیر و برای مدتی استراحت و تجدیدقوا راهی آن سوی میله ها شدند. ما کارمان کلاس خودش را دارد و فقط توی خط بانک هستیم و لاغیر. از این روست که هرگونه تغییر نابهنگام و شتابزده در ساعت کار بانکها می تواند لطمات شدید و جبران ناپذیری بر بدنه ما وارد کند. با کمال تاسف ، هیچ مرجع و ملجا مطمئنی هم برای شنیدن صدای ما وجود ندارد. می ترسیم به هر جا مراجعه کنیم ، قبل از آن که منظورمان را بگیرند ، خودمان را بگیرند. این روزها متاسفانه یک کلانتری مطمئن هم نمی توان پیدا کرد.
«جمعی از دزدان دلسوز مقیم مرکز
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |