اندازه گیری غیرمستقیم فواصل – تاکئومتری
اندازه گیری فاصله به کمک تاکئومتر از زمینهای دو عارضه و زمینهائی که موانعی از قبیل دره – رودخانه و غیره در آن وجود داشته باشد و اندازه گیری مسافت به کمک متر یا زنجیر در آنها ممکن نیست، بسیار با اهمیت است زیرا بدون آنکه احتیاج به پیمایش مسافت مورد اندازه گیری باشد آنرا اندازه گیری می نمایند. فقط کافی است که در ابتدای مسافت مورد اندازه گیری تاکئومتر را مستقر کنیم و کمک نقشه بردار به انتهای آن شاخص مدرجی که آنرا Stadia می نامیم به طور قائم نگهدارد. و البته باید بین تاکئومتر و شاخص مدرج مانعی وجود نداشته باشد اندازه گیری مسافت توسط این طریقه حدود مشخصی را دارد زیرا در غیر این صورت خطای عمل از حد مجاز بیشتر خواهد شد.
عملیات نقشه برداری با استفاده از تاکئومتر به طور سریعی انجام می گیرد و کلمه تاکئومتر نیز از دو کلمه یونانی تاکئو (زود) و متری (اندازه گیری) مشتق شده است و در کلیه عملیات نقشه برداری به منظور طرح پروژه های راه – راه آهن – سدسازی – خانه سازی از تاکئومتری استفاده کرده و چنانچه احتیاط لازم را در انجام عملیات مراعات کنیم دقت حاصله در بیشتر مواقع بیش از اندازه مورد لزوم هم خواهد بود.
طریقه اندازه گیری مسافت را به سه دسته می توان تقسیم کرد:
1-سیستم استادیمتری : دراین سیستم از یک تاکئومتر (تئودولیتی که سیستم اندازه گیری مسافت در آن تعبیه شده) و یک شاخص مدرج استفاده می شود.
2-سیستم پارالاکتیک : در این سیستم از یک تئو دولیت دقیق که تا حدود ثانیه شصت قسمتی را اندازه بگیرد و یک طول ثابت (Subtense Bar) استفاده می نمایند و به همین جهت این طریقه را (Parallactique) می گویند.
3-سیستم تحویل به افق کننده : در این سیستم از نوع مخصوصی تئودولیت که سیستم اندازه گیری در جلو دوربین آن نصب شده است استفاده می شود که با شاخص مخصوصی به کار می رود و این طریقه را (Autoreducteur) می نامند. (Self- Reducing)
اندازه گیری مسافت با تاکئومتر در مناطق مسطح
روش کار در اندازه گیری مسافت
تاکئومتر را در ابتدای مسافت D طوری مستقر می کنیم که محور قائم آن (شاقول) از نقطه M بگذرد و بعد شاخص مدرجی را که به آن استادیمتر می گویند در نقطه N به طور قائم نگه میداریم. اگر فرض کنیم که زمین کاملاً افقی بوده و شاخص هم قائم باشد در این صورت اگر فاصله AB را که به نام فاصله دو نار استادیمتریک معروف هستند ( اختلاف قرائت خط بالا – خط پایین ) در ضریب استادیمتریک تاکئومتر که معمولاً 100 می باشد ضرب کنیم فاصله D بدست می آید در شکل قرائت تار بالا 170 و قرائت تار پایین 150 است. بنابراین اختلاف دو تار 20=150-170 و بنابراین فاصله 20×100=D یعنی 2000 سانتیمتر و برابر 20متر خواهد بود.
معمولاً چنانچه ضریب استادیمتری تاکئومتری معلوم نباشد کافی است فاصله های معلومی برابر 50 – 100 و 150 متر را قبلاً با نوار مدرج در زمین هموار و به سطح اندازه گیری نمود و با تاکئو متر نیز فاصله را تعیین کنیم ضریب استادیمتریک از مقایسه فواصل دو خط استادیمتری با طول معلوم روی زمین به دست می آید.
محاسبه فاصله افقی و اختلاف ارتفاع بین دو نقطه در زمینهای شیبدار
موقعی که زمین بین M و N دارای شیب ملایم یا تند می باشد در این صورت فاصله ای که روی شاخص قرائت می شود برابر AB است که با فاصله A"B" که باید از روی آن مسافت OE را حساب کرد فرق دارد.از روی شکل دیده می شود که اگر a زاویه خط قراولروی دوربین با افق باشد (شیب قراولروی) اگر ضریب استادیمتری را 150فرض کنیم بنابراین فاصله OE که همان فاصله استادیمتری می باشد برابر است با
A"B" = AB Cos a
OE = A"B" × 100
OE = AB × Cos a × 100
و فاصله افقی MN یعنی DH برابر است با
MNفاصله افقی DH = OE × Cos a = AB × Cos2 a ×100
و چون AB × 100 همان فاصله استادیمتری ظاهری است لذا فاصله افقی یعنی DH برابر است
DH = Ds × Cos2 a
یعنی در زمینهای شیبدار و موقعی که شاخص به طور قائم نگهداشته شده فاصله افقی برابر است با اختلاف قرائت دو تار رتیکول ضرب در ضریب استادیمتریک و ضربدر Cos2a (a شیب قراولروی است).
محاسبه فاصله افقی بین دو نقطه در زمینهای شیبدار
محاسبه اختلاف ارتفاع بین دو نقطه در زمینهای شیبدار
اگر E قرائت روی شاخص مربوط به تار وسطی رتیکول باشد اختلاف ارتفاع بین نقطه O و E برابر است با
V = D Sin a
V = DS Sin a Cos a
V = 1/2 DS Sin2a
یعنی اختلاف ارتفاع بین محور ثانویه تاکئومتر و نقطه ای از شاخص که تصویر آن روی تار وسطی رتیکول قرار دارد برابر است با فاصله استادیمتریک ضرب در Sin2a واضح است چنانچه) OM ارتفاع تاکئومتر از سطح زمین) برابر) EN قرائت مربوط به تار وسط رتیکول) اختیار شود اختلاف ارتفاع بین O و E همان اختلاف ارتفاع بین M و N خواهد بود در غیر این صورت اختلاف ارتفاع بین دو نقطه M و N برابر است با:
?h = V + T
?h = 1/2 DS Sin a + T
M قرائت مربوط به تار وسط و T ارتفاع تاکئومتر است.
تبصره: برای سهولت عمل قبلاً ارتفاع محور ثانویه تاکئومتر را تا روی زمین اندازه می گیرند در مواقع قراولروی به شاخص سعی می شود که قرائت مربوط به تار وسط روی شاخص برابر همین ارتفاع باشد در این صورت
T – M = 0 خواهد بود.
تاکئومتر تحویل به افق کننده
سازندگان وسایل نقشه برداری تاکئومترهایی ساخته اند که مستقیماً فواصل افقی و اختلاف ارتفاع را روی تا رتیکول می توان قرائت کرد. بدین معنی که فاصله تارهای رتیکول در این دستگاه ها بر حسب شیب تلسکوپ کم می شود در حقیقت فواصل تار رتیکول به جای آنکه d باشد وقتیکه دوربین تاکئومتر زاویه a را با افق بسازد این فاصله برابر d Cos2a می گردد و اختلاف ارتقاع در این دستگاه برابر است با فاصله بین تار پایین رتیکول و تار بالا ضرب در ضریب مخصوصی که روی این تار در میدان دید تلسکوپ ظاهر می شود.
سیستم های پارالاکتیک
در این سیستم طول مبنای ثابتی را به نام Subtense Bar در یک طرف مسافت مورد اندازه گیری و عمود برجهت آن قرار داده و از طرف دیگر زاویه ای را که تحت آن این طول دیده می شود با دقت بسیار زیاد اندازه می گیرند.
سیستم های پارالاکتیک
اندازه گیری بصورت سری
فاصله افقی S از فرمول زیر بدست می آید
S = b/2 Cotg a/2
اگر متر d = 2 اختیار شود
بر حسب مترS = Cotg a/2
استادیای 2 متری که در این طریقه به کار می رود روی سه پایه ای نصب میگردد و به کمک تراز کروی آنرا کاملاً افقی می نمایند. با دوربین کوچکی که به آن متصل است آنرا عمود بر امتداد مورد اندازه گیری قرار می دهند. برای محاسبه a/2 Cotg از جداول مخصوصی استفاده می شود.
اندازه گیری طولهای بزرگ با استادیای انوار
با استفاده از استادیای 2 متری انوار و یا اندازه گیری زاویه پارالاکتیک می توان طولهای بزرگ را به دو طریقه زیر اندازه گیری کرد.
الف: با اندازه گیری به طور سری
در این صورت طول مورد اندازه گیری را به n قسمت تقسیم نموده و هر قسمت را مانند آنچه گفته شد اندازه می گیرند.
اگر D طول کلی مورد اندازه گیری باشد در این صورت D = n . و خطای متوسط در اندازه گیری طول D برابر است با
d2/400000?n3?=خطای متوسط ?.?=-d2/400000خطای متوسط
ب: اندازه گیری طولهای بزرگ با ضلع مبنای کمکی عمود بر آن
با استفاده از طریقه ای که گفته شد می توان طولهای بزرگتری را به شرح زیر اندازه گیری کرد فرض کنیم می خواهیم طول BC را که در حدود چند کیلومتر است اندازه گیری کنیم در امتداد عمود بر BC طول مبنای AB را اندازه می گیریم و دو نقطه A و B را به وسیله دو علامت که از نقطه C مرئی باشند مشخص می کنیم سپس از نقطه C زاویه ACB=B را با دقت اندازه می گیریم.
فاصله BC = D برابر است با D=AB CotgB
اندازه گیری طولهای بزرگ با ضلع مبنای کمکی عمود بر آن
اندازه گیری مسافت با استفاده از طریقه الکترونیکی
در سالهای اخیر مهندسین الکترونیک و نقشه بردار به کمک هم وسایل الکترونیکی برای اندازه گیری مسافت ساخته اند که به وسیله آن می توان مسافت تا حدود 55 – 60 کیلومتر را با دقتهای 2000000/1 اندازه گیری کرد.
بررسی کامل وسایل الکترونیکی و اندازه گیری مسافت و طرز کار آنها در این نوشته ممکن نیست ولی بطور خلاصه اصول کار دو نوع دستگاه الکترونیکی را در اینجا ذکر میکنیم :
1-تلورومتر
2-ژئودیمتر
تلورومتر Telluremeter
در تلورومتر زمان رفت و برگشت امواج رادیویی بین دو نقطه بر حسب میلی میکروثانیه اندازه گیری می شود و با دانستن سرعت انتشار امواج رادیویی فاصله بین دو نقطه به دست می آید.
اصول کلی : برای اندازه گیری مسافت بین دو نقطه دو دستگاه تلورومتر یکی به نام دستگاه اصلی یا Master و دیگری به نام دستگاه فرعی یا Remote در دو انتهای مسافت مستقر می شود.
روش کار این است که از دستگاه اصلی امواج بسیار کوتاه Microwave (طول موج برابر 10 سانتی متر) که با فرکانس های مدوله می شوند منتشر می گردد. این امواج پس از برخورد به آنتن دستگاه گیرنده به سمت دستگاه فرستنده منعکس می شوند.
امواج منعکس شده دارای مدولاسیون امواج منتشده میباشند و پس از رسیدن به دستگاه اصلی می توان فاز دو نوع موج منتشره و منعکسه را با هم مقایسه کرد در حقیقت بجای آنکه مسافت را اندازه گیری نمایند اختلاف فاز بین دو موج را بر حسب میلی میکروثانیه تعیین می نمایند.
ژئودیمتر Geodimeter
در ژئودیمتر فاصله زمانی را که یک علامت نوری Beam of light مسافت مورد نظر را می پیماید اندازه می گیرند و با دانستن سرعت سیر نور می توان مسافت را محاسبه کرد.
روش اندازه گیری زمان در ژئودیمتر تقریباً همان طریقه (Fizean) است که برای اندازه گیری سرعت سیر نور به کار می رود.
علامت نوری به وسیله یک کندانساتور از یک سلول کر (Kerr) و دو منشور نیکل (Nicole) که در طرفین آن قرار دارد عبور می کند و مدوله می شود. نور مدوله شده ای که از پولاریزاتور دومی خارج می شود به وسیله یک سیستم نوری به شکل دسته نور موازی در می آید که به سمت دستگاه منعکس کننده ژئودیمتر می تابد.
این نور پس از برخورد به دستگاه منعکس کننده که ممکن است آئینه مسطح – آئینه مقعر یا منشورهای منعکس کننده باشد منعکس شده و به وسیله ژئودیمتر دریافت می شود. سیستم دریافت کننده نور مانند سیستم فرستنده آن ممکن است آئینه کروی یا آئینه مسطح یا سیستم ابژکتیف باشد. و به هر حال سیستم طوری است که مقدار نور دریافت شده را به وسیله چند دیافراگم کنترل نموده و آنرا به یک سلول فتوالکتریک می تاباند.
اشعه منعکس شده در موقع دریافت به وسیله ژئودیمتر دارای همان فرکانس سلول است ولی اختلاف فازی بین آنها وجود خواهد داشت که تابع مدت زمانی است که نور فاصله بین دستگاه منتشر کننده و دستگاه منعکس کننده را پیموده است. (دو برابر فاصله ای که اندازه گیری می شود)
در ژئودیمتر مشاهدات در شب انجام می شود در مدلهای جدیدتر آن می توان در مدت محدودی از روز نیز عمل اندازه گیری را انجام داد.
ترازیابی
ترازیابی یا تعیین اختلاف ارتفاع بین نقاط روی زمین یکی از نیازمندیهای بسیار مهم برای مهندسین است زیرا به کمک ترازیابی نه تنها اطلاعات کافی از فرم زمین برای طرح پروژه ها بدست می آورند به کمک همین نقاط ترازیابی شده پروژه را پیاده کرده و ضمن اجرا آن را نظارت و کنترل می کنند.
روش تعیین اختلاف ارتفاع بین دو نقطه بوسیله ترازیابی
خط افقی را در فضا به وسیله اسبابی که آنرا ترازیاب می نامند مشخص کرده و فاصله نقاط را تا این خط به وسیله طول مدرجی که آنرا شاخص می گویند معلوم می نمایند.
فرض کنیم بخواهیم بین دو نقطه A و B اختلاف ارتفاع را محاسبه کنیم.
روش تعیین اختلاف ارتفاع بین دو نقطه بوسیله ترازیابی
روش تعیین اختلاف ارتفاع بین چندین نقطه بوسیله ترازیابی
ابتدا ترازیاب را بین دو نقطه A و B مستقر می کنیم، منظور از استقرار دستگاه یعنی آنکه ترازیاب را به وسیله سه پیچ نصب آن به حالت افقی در بیاوریم (با استفاده از تراز کروی ترازیاب) و بعد دو شاخص مدرج را در دو نقطه A و B به طور قائم نگهداشته خط قراولروی دوربین را به طرف شاخص مدرج روانه نموده و با پیچ میزان دوربین طوری عمل می کنیم که تقسیمات شاخص از داخل دوربین به طور وضوح و بدون هیچگونه پارالاکسی دیده شود سپس به وسیله پیچ حرکت قائم ترازیاب تراز استوانه ای را در مقابل درجه تنظیمی (بین دو نشانه) قرار می دهیم و در موردی که دو طرف حباب به وسیله سیستم منشور دیده می شود دو طرف حباب را بر هم منطبق می کنیم آنگاه تقسیماتی از شاخص مدرج را که در مقابل خط وسطی رتیکول (تار تراز کننده) واقع است قرائت می کنیم.
اگر قرائت تار تراز کننده روی شاخص نقطه A برابر hb و قرائت مربوط به شاخص نقطه B برابر ha باشد اختلاف ارتفاع بین A و B از حیث مقدار و علامت برابر است:
? h= ha – hb
اگر ? h مثبت باشد یعنی نقطه A پایین تر از B و اگر ? h منفی باشد یعنی بالا تر از B می باشد.
معمولاً قرائت مربوط به شاخص را تا 1:10 تقسیمات آن با چشم می توان قرائت کرد. وقتیکه از میکرومتراپتیک استفاده می شود به وسیله پیچ میکرومتری طوری عمل می کنیم که یکی از تقسیمات شاخص بر تار تراز کننده منطبق گردد سپس قرائت مربوط به این تقسیم را یادداشت نموده و اجزاء آنرا تا 1:10 میلیمتر روی طبلک پیچ میکرومتری می خوانیم و می توان تا 1:100 میلیمتر را نیز با چشم تخمین زد در کارهای مهندسی عمومی اختلاف ارتفاع را تا میلیمتر تقریب و گاهی در کارهای معمولی تا سانتیمتر تعیین می کنند.
اغلب ممکن است دو نقطه ای که مقصود تعیین اختلاف ارتفاع آنها است نسبت به هم دارای فاصله نسبتاً زیادی باشد (چندین کیلومتر) در این صورت قبلاً فاصله بین دو نقطه را به وسیله میخهای (نقاط واسطه ای) که هم دارای فاصله کوتاهی باشند (در صورت امکان 100- 150 متر ) به قسمتهای کوچکی تقسیم نموده و بعد اختلاف ارتفاع این میخها را حساب کرده و از جمع جبری آنها اختلاف ارتفاع بین A و B به دست می آید.
فاصله بین دو تیکه متوالی شاخص را یک دهانه و فاصله بین ترازیاب تا شاخص را طول قراولروی می گویند. معمولاً طول دهانه متناسب با شیب زمین است و در زمینهای نسبتاً هموار بین 150 – 100 متر اختیار می شود ولی به هر حال طول هر دهانه نباید در ترازیابی های دقیق از این مقدار بیشتر گردد حتی المقدور باید سعی شود که در هر دهانه طول قراولروی عقب با طول قراولروی جلو برابر باشد تا خطای مربوط به کرویت زمین و انکسار نور و احیاناً خطای Collimation (تنظیم نبودن دستگاه) از بین برود.
طریقه های مختلف ترازیابی
پنج طریقه زیر در ترازیابی های معمولی به کار می رود:
1- طریقه قرائت سه تار رتیکول :
در هر قراولروی به شاخص قرائت مربوطه به سه تار رتیکول (تار بالا – تار وسط – تارپائین ) را انجام می دهند واضح است که در هر قراولروی باید اختلاف قرائت مربوط به تار بالا و تار وسط برابر با اختلاف قرائت تار وسط و تار پایین باشد(با تقریب میلیمتر)
بدین ترتیب هم کنترل قرائت و هم کنترل یادداشت این قرائتها در دفترچه میسر است.
2- طریقه قرائت دو نوع تقسیمات شاخص :
در این طریقه شاخص هایی به کار می رود که دو طرف آن دو نوع تقسیم بندی شده است مثلاً یکطرف آن تقسیمات متری و طرف دیگر آن تقسیمات بر حسب یارد و فوت و اینچ و یا ممکن است هر دو تقسیم بر حسب متر باشد ولی این تقسیمات با هم اختلاف داشته باشند و در هر قراولروی ابتدا تقسیمات طرف اول شاخص را یادداشت می کنند و بعد شاخصدار، شاخص را روی تکیه گاهی می چرخاند تا تقسیمات طرف دوم به سمت عامل قرار گیرد در این حالت عامل قرائت مربوط به طرف دوم را یادداشت می کند.
3- طریقه تغییر محل ترازیاب:
در این طریقه پس از انجام دو قراولروی و ثبت قرائتهای مربوطه به شاخص های عقب و جلو محل ترازیاب را قدری تغییر می دهند (5/0 تا یک متر) سپس دو قرائت دیگر روی شاخصهای عقب و جلو که محل آنها تغییری نکرده است انجام می دهند و از این رو اختلاف ارتفاع بین محل تکیه گاههای شاخص در دو دفعه باید برابر باشد.
در این طریقه یا باید قرائتهای مربوط به هر ایستگاه را جداگانه نوشت و یا آنها را زیر هم یادداشت کرد که در این صورت مجموع قرائتها در هر ایستگاه دو برابر اختلاف ارتفاع بین دو نقطه خواهد بود.
4- طریقه تکیه گاههای مضاعف (تغییر محل شاخص):
در این طریقه نقاط واسطه ای به وسیله دو نوع میخ مشخص می شوند و ممکن است تکیه گاههای چدنی مخصوصی به کار برد که دارای دو بر آمدگی باشند.
قرائتها در دو مرحله انجام می شود اول وقتی که شاخص روی برآمدگی بزرگتر قرار دارد. مرحله دوم وقتیکه شاخص روی برآمدگی کوچکتر می باشد. عیب این طریقه این است که اغلب چون عامل از شاخص دار به فاصله 100 تا 150 متر قرار دارد نمی توان تشخیص دهد که شاخص دار، شاخص را روی کدام میخ نگهداشته است و ممکن است قرائتها را جابجا بنویسد.
5- طریقه رفت و برگشت:
در این طریقه فقط تار وسط در هر قراولروی به شاخص قرائت می شود ولی بین دو نقطه A و B را در دو مرحله ترازیابی می کنند. مرحله اول از A به طرف B که آن را مرحله رفت می گویند. مرحله دوم از B به سمت A که آنرا برگشت می خوانند واضح است که اختلاف ارتفاع بین دو نقطه در دو مرحله باید یکی باشد.
عیب این طریقه آن است که فقط پس از ختم عملیات ترازیابی معلوم خواهد شد که آیا در عملیات اشتباهی روی داده است یا خیر و بعضی اوقات ممکن است دو اشتباه مساوی و مختلف العلامه در مرحله رفت و برگشت یکدیگر را خنثی نموده باشند.
موارد استفاده ترازیابی :
از ترازیابی در کارهای مهندسی عمومی از قبیل برداشت نیمرخ طولی، راه و راه آهن ، برداشت نیمرخ عرضی جادهها ،نصب لوله های آب و یا نفت و گاز،کانال سازی و غیره و یا در تعیین فرم زمین به منظورهای ساختمانی، آبیاری و غیره استفاده می شود.
الف – برداشت نیمرخ طولی:
مسیری را که می خواهد نیمرخ آن را برداشت نمایند قبلاً روی زمین میخکوبی می نمایند که این مسیر ممکن است مسیر جاده، راه آهن ، مسیر لوله آب و یا یک کانال باشد برای اینکه نیمرخ طولی با دقت بیشتری مشخص و نمایش داده شود (برداشت شود) باید تعداد نقاطی که از این نیمرخ مشخص می شود (عده نقاطی که میخکوبی می شوند) زیادتر باشد. هرچه فواصل میخها کمتر باشد دقت نمایش نیمرخ طولی بیشتر است.
معمولاً فواصل نقاط در حالت معمولی 30 متر اختیار می شود و علاوه بر این نقاط تغییر شیب و لبه و کناره کلیه بریدگیها و همچنین محل تلاقی مسیر مورد نظر با راهها و راه آهنها نیز در برداشت نیمرخ تعیین می گردند.
برای برداشت نیمرخ طولی، کلیه این نقاط را میخ کوبی نموده و فواصل آنها را نیز به وسیله نوار فلزی اندازه میگیرند و سپس اختلاف ارتفاع بین کلیه نقاط را به وسیله ترازیابی تعیین می نمایند در ضمن عملیات ترازیابی که به منظور برداشت نیمرخ طولی انجام می شود باید نکات زیر را مراعات کرد:
1-حتی الامکان ترازیابی را از نقطه ای که ارتفاع آن نسبت به سطح دریا مشخص است شروع کرد و به نقشه معلوم دیگری ختم نمود.
2-در صورتیکه در منطقه عملیات نقاط معلوم قبلی در دسترس نیستند ترازیابی را از یک نقطه شروع نموده و پس از رسیدن به آخر مسیر دوباره در حالت برگشت ترازیابی را انجام داد به طوریکه دارای دو خط رفت و برگشت باشیم.
3-ترازیاب را حتی المقدور در وسط دو نقطه قرار داد.
4-نقاط تغییر ایستگاه همیشه یک نقطه مشخص و ثابت اختیار شود.
رسم پروفیل
برای رسم پروفیل از فرم مخصوصی استفاده می شود این فرم مخصوص کاغذی است میلیمتری به عرض معینی که معمولاً 30 سانتیمتر در نظر گرفته می شود و در زیر آن جدولی تهیه شده که اطلاعات زیر در آن درج می شود:
شماره میخها، فواصل میخها از هم، فواصل میخها از مبدأ، ارتفاع نقاط .
سپس روی خط افقی مبدأ که ارتفاع آن را حدود ارتفاع نقطه شروع پروفیل اختیار می کنند فواصل افقی میخها را بر حسب مقیاس طولی برده و روی قائم این نقاط ارتفاع نقاط را بر حسب مقیاس ارتفاع نقل می کنند.
مقیاس ارتفاعی در نیمرخ های طولی معمولاً 10 برابر مقیاس افقی اختیار می شود یعنی اگر مقیاس افقی برابر 2000/1 اختیار شود مقیاس ارتفاعی200/1 خواهد بود.
انتخاب این مقیاس برای آن است که وضع شیب و فرم زمین را بهتر بررسی نمایند.
نیمرخ عرضی
در بعضی کارهای مهندسی از قبیل لوله های آب ، فاضل آب ، نفت ، گاز، انتقال خطوط نیروی برق و غیره فقط تهیه نیمرخ طولی در مسیر مورد نظر برای بررسی وضع زمین کافی است زیرا عملیات خاکی و ساختمانی در عرض نسبتاً کوچکی در دو طرف مسیر اصلی انجام می شود اما در برخی پروژه ها مانند ساختمان ، راه ، راه آهن ،کانالهای عریض آبیاری، باند فرودگاه ها و غیره که عملیات در عرض زیادتری از دو طرف محور انجام می شود.
از یک باند نسبتاً عریض باید نقشه تهیه شود و فرم اراضی واقع در دو طرف مسیر تا شعاع چندین متر در انجام آنها و هزینه های مربوطه تأثیر زیادی دارد از این نظر در فواصل نسبتاً کوتاهی از هم نیمرخهای عرضی از زمین تهیه می شود.
نیمرخ عرضی عبارت است از نیمرخ زمینی در جهت عمود بر مسیر. در عملیات راه سازی برای محاسبات عملیات خاک ریزی نیمرخهای عرضی اهمیت فوق العاده ای دارند.
فواصل نیمرخهای عرضی از هم معمولاً حدود 30 – 20 متر اختیار می شود و به هر حال این فواصله باید طوری باشد که فرم صحیح زمین به وسیله آنها مشخص شود. نیمرخ عرضی از هر یک مسیر مانند راه 15 – 20 متر برداشت می شود. پس از آن که نقاط نیمرخ عرضی مشخص شد از این نقاط بر امتداد مسیر عمودهایی اخراج کرده و روی آنها و در نقاط تغییر شیب میخکوبی نموده و اختلاف ارتفاع این نقاط را به وسیله ترازیابی تعیین می کنند. در نقاط کوهستانی که تعداد نقاط برای برداشت نیمرخ عرضی زیاد می باشد می توان برای ترازیابی نقاط نیمرخ عرضی از شمشه و تراز استفاده کرد.
ترازیابی نیمرخ عرضی با استفاده از شمشه و تراز بسیار آسان و کافی است که شمشه را بطور افقی نگهداشت و فاصله میخها را از شمشه افقی با یک متر فلزی اندازه گرفت در نوشتن و ثبت اندازه ها در دفاتر صحرائی باید دقت فراوان نمود که اشتباه نشود.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |